روزانه های 8و9ماهگی
سلام عشقای مامان.باید منو ببخشید که انقدردیر به دیر میام گلای من آخه هرچی که میگذره ماشالا هزار ماشالا شما شیطون تر میشید.الان دیگه چهاردست وپا میرید وواقعا کنترلتون سخته تا چشم ازتون برمیداریم گیس وگیس کشی و(چقدم مو دارید آخه) تصادف.خلاصه که حسابی سر همروگرم کردید صبح که ازخواب پامیشید تا کاراتونو بکنم ظهرشده بابا رضا میاد دنبالمون میریم اون طرف خونه مامان فاطی اینا خاله مریمم که ظهرا میاد اونجاو با شما سرگرمیم تا ساعت 6اینا که بابایی میاد بعد اینکه بابایی یه استراحت کوچیک کرد میریم کالسکه سواری و پاساژیه پارک سر شهرک و میایم خونه شبا هم که 9 نشده مامان فریبا(مامان بابایی)تلفن میکنه میگه دلم تنگ شده بچه هارو بی...
نویسنده :
مامان مژگان
9:02